فرزند من

آداب و آفات تربیت دینی فرزند

فرزند من

آداب و آفات تربیت دینی فرزند

"حرف آخر"

هزار خواهش و آیا

هزار پرسش و اما

هزار چون و هزاران چرای بی زیرا

 

هزار بود و نبود

هزار شاید و باید

هزار باد و مباد

 

هزار کار نکرده

هزار کاش و اگر

هزار بار نبرده

هزار بود و مگر

هزار بار همیشه

هزار بار هنوز ...

 

مگر تو ای همه هرگز

مگر تو ای همه هیچ

مگر تو نقطهء پایان

بر این هزار خط ناتمام بگذاری

مگر تو ای دم آخر

در این میانه تو

                     سنگ تمام بگذاری

                                                                        اریبهشت ٧٣

 

* زنده یاد قیصر امین پور*

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

روزی روزگاری ، دختری مهربان در کنار باغ زیبا و پُر گل زندگی میکرد که به ملکه ی گل ها شهرت یافته بود . چند سالی بود که او هر صبح به گل ها سر می زد ، آن ها را نوازش می کرد و سپس به آبیاری مشغول می شد .
مدتی بعد ، به بیماری سختی مبتلا شد و نتوانست به باغ برود . دلش برای گل ها تنگ شده بود و هر روز از غم دوری گل ها گریه می کرد .

گل ها هم خیلی دلشان برای ملکه ی گل ها تنگ شده بود ، دیگر کسی نبود آن ها را نوازش کند یا برایشان آواز بخواند . روزی کبوتر سفیدی کنار پنجره ی اتاق ملکه ی گل ها نشست . وقتی چشمش به ملکه افتاد فهمید ، دختر مهربانی که کبوترها از او حرف می زنند ، همین ملکه است ، پس به سرعت به باغ رفت و به گل ها خبر داد که ملکه سخت بیمار شده است .

گل ها که از شنیدن این خبر بسیار غمگین شده بودند ، به دنبال چاره ای می گشتند ، یکی از آنها گفت : کاش می توانستیم به دیدن او برویم ولی می دانم که این امکان ندارد !

کبوتر گفت : این که کاری ندارد ، من می توانم هر روز یکی از شما را با نوکم بچینم و پیش او ببرم .
گل ها با شنیدن این پیشنهاد کبوتر خوشحال شدند و از همان روز به بعد ، کبوتر ، هر روز یکی از آنها را به نوک می گرفت و برای ملکه می برد و او با دیدن و بوییدن گل ها ، حالش بهتر می شد .

یک شب ، که ملکه در خواب بود ، ناگهان با صدای گریه ای از خواب بیدار شد . دستش را به دیوار گرفت و آرام و آهسته به سمت باغ رفت ، وقتی داخل باغ شد ، فهمید که صدای گریه مربوط به کیست ؟ این صدای گریه ی غنچه های کوچولوی باغ بود .

آن ها نتوانسته بودند پیش ملکه بروند ، چون اگر از ساقه جدا می شدند ، نمی توانستند بشکفند ، در ضمن با رفتن گل ها ، آنها احساس تنهایی می کردند . ملکه مدتی آنها را نوازش کرد و گریه ی آن ها را آرام کرد و سپس قول داد که هر چه زودتر گل ها را به باغ برگرداند.

صبح فردا ، گل ها را به دست گرفت و خیلی آهسته و آرام قدم برداشت و به طرف باغ رفت ، وقتی وارد باغ شد نسیم خنک صبحگاهی صورتش را نوازش داد و حال بهتری پیدا کرد ، سپس شروع کرد به کاشتن گل ها در خاک . با این کار حالش کم کم بهتر می شد . تا اینکه بعد از چند روز توانست راه برود و حتی برای گل ها آواز بخواند . گلها و غنچه ها از این که باز هم کنار هم از دیدن ملکه و مهربانی های او لذت می بردند خوش حال بودند و همگی به هم قول دادند که سال های سال در کنار هم ، همچون گذشته مهربان و دوست باقی بمانند و در هیچ حالی ، همدیگر را فراموش نکنند و تنها نگذارند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۱
مادر

بالاخره، آقای صمدی آمد. کیسه ای دستش بود. توی کیسه سیب زمینی بود. صبح، بعد از نماز، رفته بود

 بالای آبادی از (( کل رحیم )) سیب زمینی بخرد، دیر به مدرسه رسیده بود. وقتی آمد، مدرسه شلوغ بود :

_چیه ؟ چه خبر است ؟

ابراهیمی برایش نان آورده بود. هر روز یک نفر برای آقا دو تا نان می آورد. آن روز نوبت ابراهیمی بود. آقا 

نان ها را، که توی سفره ای پیچیده شده بود، گرفت. نگاهی به کیسه های آهک و خاکستر کرد. از آنهمه

 خاکستر و آهک حیرت کرد، رفت توی اتاقش. نان ها و کیسهء سیب زمینی را گذاشت توی اتاق و 

برگشت تو حیاط.

(ادامه داستان را در " ادامه مطلب" مشاهده نمایید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

 موقع تعطیل شدن مدرسه، آقای صمدی بابچه ها حرف زد :

_ همان طور که شنیدید، پدر یکی از دانش آموزان قرار است خمرهء مدرسه را درست کند و برای این

کار به مقداری آهک و خاکستر و سفیدهء تخم مرغ احتیاج داریم. فردا صبح که به مدرسه می آیید، 

هر که توانست یک خرده خاکستر نرم و الک شده و آهک و تخم مرغ بیاورد.حالا بدون سر و صدا، 

با صف بروید خانه. مبصرها مواظب باشند کسی توی کوچه یا لب رودخانه نایستد.

 کسی به درخت و در و دیوار سنگ نزند. با هم دعوا و زد و خورد نکنید. یک راست می روید خانه.

اول لیلا و معصومه بروند و بعد پسرها.

_ آقا ... آقا ما آهک می آریم. توی خانه مان آهک داریم.

_ آقا، ما خاکستر بیاوریم ؟

_ گفتم، هر که هر چه توانست بیاورد، حالا آرام بروید خانه.

 (ادامه داستان را در " ادامه مطلب" ملاحظه نمایید)


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

دو نکته مهم قبل از پرداختن به تربیت دینی کودک

نکته مهم 1: تصویری که شما از خداوند برای کودکتان می‌سازید، مهم‌ترین نقش را در ایجاد انس کودک با خداوند ایفا می‌کند. سعی کنید که خداوند را آنگونه که هست؛ دوست داشتنی، مهربان، گذرنده‌ی از خطاها، پناهگاه محکم روزهای سخت و... برایش‌ترسیم کنید، تا بعدها خیلی راحت بتوانید او را از کارهای ناپسند فقط با یک جمله‌ی (خدا راضی نیست) یا (خدا دوست ندارد تو را این گونه ببیند) منع کنید.

نکته مهم 2: دقت کنید که‌تربیت دینی صرفاً ارتباط با ظواهر مذهبی از جمله نماز، روزه، حجاب و... نمی‌باشد. دین شامل تمام آداب اجتماعی و فردی از قبیل برخوردهای جنسی، بهداشتی، اجتماعی و... بوده و فرد دیندار ملزم به خوگرفتن با تمام این آداب می‌باشد.

آغاز‌تربیت دینی بلافاصله بعد از تولد

به محض تولد کودک مستحب است که در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خوانده شود، تا اولین اصواتی را که کودک بعد از تولد ادراک می‌کند، اصول عقایدش باشد. همچنین خواندن سوره‌های حمد، توحید، ناس و فلق، آیة‌الکرسی و آیات آخر سوره‌ی حشر نیز استحباب زیادی دارد.

عادت دادن کودک به نوای قرآن حتی در دوران شیرخوارگی بسیار مؤثر است، خصوصاً اینکه این صدا زمانی به گوشش بخورد که در خواب است، چرا که ماندگاری آن در ذهن کودک بیش‌تر خواهد بود. تمام تصاویر و اصوات در لوح سفید ذهن کودک شما ضبط شده و یقیناً در سازندگی روح او مؤثر خواهد بود.

بقیه بحث در ادامه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۴:۳۷
مادر

نحوه‌ی پاسخ گویی به سؤالات کودکان

یکی دیگر از مسائلی که شما در هفت سال اول عمر کودکتان، بسیار با آن رو به رو خواهید شد، سؤالات پی در پی او خواهد بود. او با سؤالات خود دو هدف را دنبال می‌کند؛ یکی اثباتِ من وجودی و استحکام بخشیدن به شخصیتش و دیگری ارضای حس کنجکاوی. گذراندن موفق این دوره نیز، مثل تمام مراحل دیگر، مرهونِ صبر و حوصله شما می‌باشد. سعی کنید آرام و مهربان به سؤالاتش پاسخ گوئید بطوریکه اگر از سؤالاتش خسته شده‌اید، او نباید متوجه کلافه شدن شما شود.

تمام کلمات را صحیح ادا کنید، با وجود اینکه کودک شما قادر نیست، تمام کلمات را درست تلفظ کند، اما نحوه‌ی بیان صحیح کلمات، در خزانه‌ی ذهنش باقی مانده و او را به سمت تلفظ صحیح پیش می‌برد.

پاسخ‌های شما باید در نهایت سادگی بیان شود تا ذهن کوچک کودکتان نیاز به تجزیه و تحلیل گفته‌های شما نداشته باشد. دقت کنید، که هرگز با کلمات بله یا نه پاسخ نگوئید. جمله‌ها را کامل برایش بیان کنید. پاسخ‌های شما، به منزله غذا برای روح فرزندتان است، کاملاً مراقب باشید تا غذای آلوده و یا نامتناسب با سنش به او نخورانید. تمام پاسخ‌های شما باید عین واقعیت بوده و اصلاً دروغی در آن نباشد، چرا که شما با پاسخ دادن به سؤالات او، در حال شکل دادن به شخصیت کودکتان می‌باشید.

بی اهمیت تلقی کردن سؤالات کودک یا بی‌توجهی به پاسخ دادن به موقع، چند عامل زیر را در پی خواهد داشت:

1- شجاعت سؤال کردن و برقراری ارتباط با دیگران از او سلب خواهد شد. (موانع رشد اعتماد به نفس)

2- کودک از تعداد پرسش‌هایش کم خواهد کرد به همان میزان از رشد فکری و شخصیتی‌اش نیز کاسته خواهد شد.

3- توانایی بروز افکار و احساساتش را نخواهد داشت.

4- گاهی ممکن است برای یافتن جواب سؤالاتش به سراغ کسانی برود که شایستگی این کار را نداشته باشند و یا زودتر از موقع، به اطلاعاتی دست یابد که فعلاً زمان دانستن آنها نرسیده است.

تربیت دینی کودک در هفت سال اول

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۴:۳۰
مادر

حدیث جوابی

اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام

خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام

با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق

همجو بنفشه سر به گریبان کشیده ام

چون خاک در هوای تو از پا فتاده ام

چون اشک در قفای تو با سر دویده ام

من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش

از دیگران حدیث جوانی شنیده ام

از جام عافیت می ِ نابی نخورده ام

وز شاخ آرزو، گل عیشی نچیده ام

موی سپید را فلکم رایگان نداد

این رشته را به نقد جوانی خریده ام

ای سر و پای بسته به آزادگی مناز

آزاده من که از همه عالم بریده ام

گر می گریزم از نظر مردمان، رهی

عیبم مکن که آهوی مَردم ندیده ام.

*رهی معیری*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

تنظیم برنامه‌ها و کارهای شخصی والدین

آزاد گذاشتن کودک، باید تحت نظارت شما و گاهی همراه با دخالت‌های مؤثرتان برای باز کردن راهی که او انتخاب کرده، باشد. و این نیازمند زمان وسیعی از شبانه روز است که باید دراختیارش قرار دهید. هرگاه سلطان خانه‌ی شما، اراده کرد که در کنارش باشید، یا با او بازی کنید، یا به حرفهایش گوش کنید و... باید بدون معطلی، تمام کارهایتان را رها کرده و به سراغش بروید. اگر اطاعت او در زمانی ممکن نبود، به گونه‌ای قانعش کنید که به سیادت او در خانه لطمه‌ای وارد نشود.

توجه کنید که حتی دکوراسیون داخلی منزل شما باید متناسب با شرایط سنی کودکتان باشد. از قرار دادن وسایل شکستنی و گرانقیمت یا اشیاء خطرناک در دسترس کودکان بپرهیزید. محیط خانه را حتی الامکان ساده و مهیای بازی و شیطنت‌های کودکتان تنظیم کنید. برای کارهای ضروری و ظریف نیز جایی از خانه را انتخاب کنید که از دسترس کودک به دور باشد؛ به عنوان مثال روی کابینت آشپزخانه، یا میزهایی با ارتفاع بلند که کودک نتواند به آن دست پیدا کند.

همچنین می‌توانید کارهای ظریفتان را در ساعاتی که او در خواب است انجام دهید.

حس خودنمایی در کودکان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۰۴:۴۱
مادر

کودک و تجربه‌های نوین

ارتباطات کودک در سالهای نخستین عمرش، فقط از طریق حواس پنج‌گانه‌اش صورت گرفته و هیچ اثری از تعقل در رفتارهای او نخواهد بود. لذا شما والدین عزیز، باید انتظارات خود را از اینکه کودکتان رفتارهای مطلوب و صحیح بروز دهد، به صفر برسانید.

برای کودک، همه چیز تازگی دارد و هربار برخورد با اشیاء جدید، او را برای تجارب نو، پرانرژی‌تر و مهیاتر می‌کند. گاهی ممکن است خود را با یک شئ ماهها سرگرم کند تا زوایای مختلف آن را کشف کرده و کاملاً به تسلط خویش درآورد. گاهی نیز تجربیاتش او را با مضامینی چون درد یا خطر آشنا می‌سازند؛ مثلاً کودک در برخورد با آتش، یا هر جسم داغ یاد می‌گیرد که اگر به آنها نزدیک شود می‌سوزد.

و همین تجربیات و اکتشافات است که آرام آرام ذهن او را تشکیل داده و به اصطلاح عاقلش می‌کند. البته در این تجربه کردن‌های پیاپی، اتفاقاتی رخ می‌دهد که مطلوب شما نیست؛ چیزی می‌شکند، وسیله‌ای خراب می‌شود، جایی کثیف و آلوده می‌گردد و... اما فراموش نکنید که این میدانی است که صبر و حوصله‌ی شما در آن محک می‌خورد، مراقب باشید که برنده‌ی صد در صد این میدان باشید.

سه سالگی و شکل گیری (منِ) کودک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۰۴:۳۱
مادر

کمک کردن به برقراری روابط اجتماعی کودک

محدود کردن ارتباط فرزندان در محدوده‌ی خانواده و دور نگه داشتن آنها از اطرافیان، دوستان و فامیل موجب ایجاد روحیه‌ی کم‌روئی و خجالتی بودن در کودک شده و به روابط اجتماعی او لطمه می‌زند. شما باید اجازه دهید تا کودکتان در آغوش دیگران نیز به آرامش رسیده و با آنها به بازی بپردازد تا چگونگی برقراری ارتباط با افرادی غیر از والدین خود را بیاموزد.

غریبی کردن کودکان نسبت به افراد ناآشنا از نتایج رفتارهای نامناسب والدین در این زمینه می‌باشد.

نحوه‌ی ارتباط کلی والدین با کودک در هفت سال اول زندگی

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: الولدُ سیدٌ سبع سنین، و عبدٌ سبع سنین، و وزیرٌ سبع سنین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۲ ، ۰۷:۲۸
مادر