فرزند من

آداب و آفات تربیت دینی فرزند

فرزند من

آداب و آفات تربیت دینی فرزند

۳۴ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

نکاتی از امام عشق:


بچه‌ى شما در آغوش شما، در مدرسه‌ى شما، در کتابخانه‌ى کانون و جلوِ روى شماست و شما براى او فکرهایى، آینده‌اى و امیدوارى‌اى دارید. ناگهان مشاهده مى‌کنید دسترسى یک نفر که حداقل بیگانه است شما با این بچه خویشاوندید، شما معلّمش، پدرش، یا مربّیش هستید؛ لیکن او بیگانه و بى‌علاقه به سرنوشت این بچه است به این بچه، از راه همین کالاهاى فرهنگىِ متداول و رسانه‌هاى گوناگون خبرى و فرهنگى، بیشتر از شماست! این، جاى نگرانى است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!

نتیجه چیست؟ این است که ما باید گردشِ کار را تُندتر کنیم. ما باید بیشتر تلاش کنیم و مى‌توانیم. من اعتقاد دارم ما مى‌توانیم بهتر، عینى‌تر، دقیقتر و سریعتر کار کنیم و نگذاریم. ما جوانان خودمان را تربیت کنیم.

سعى کنید بچه‌ها را با ایمان کنید؛ ایمان به خدا، ایمان به حقیقتِ مطلق و ایمان به اسلام. اگر این بچه‌ها باایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده مى‌شود از آنها هر شخصیت عظیمى ساخت و براى هر کارى مناسبند.

 دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان 23/2/1377


ما در درجه‌ى اول باید به ساختن و پرداختن شکل روحى کودکانمان اهتمام بورزیم. اگر توانستیم هویت انسانى این کودک را از آغاز کودکى شکل بدهیم و خلقیاتى را در آن به وجود بیاوریم، این براى همیشه به درد خواهد خورد. عوارضى وجود دارد، معمولاً این عوارض اخلاقیات را تحت تأثیر قرار میدهد؛ اما اگر چنانچه شخصیت کودک از آغاز ساخته شد و شکل گرفت، تأثیرات عوارض کمتر خواهد بود و عوامل کمک کننده هم در بین راه کمک خواهد کرد.

 در دیدار معلمان و اساتید دانشگاه‌ های خراسان شمالى 20/7/1391‌


این نوجوان ممکن است فردا کسى مثل امام بزرگوار ما بشود، ممکن است یک مصلح اجتماعى بشود، ممکن است یک دانشمند برجسته بشود، ممکن است یک انسان صالح و والا بشود. همه‌ى این استعدادها در مجموعه‌ى نوجوانان و کودکانى که در اختیار معلم قرار میگیرند، وجود دارد. ما میخواهیم این استعداد را به فعلیت برسانیم؛ ببینید چقدر این کار مهم است. بیشتر خطابم به عامه‌ى مردم ماست، به قشرهاى مختلف جامعه‌ى ماست

13/2/1391

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۰۵:۳۴
مادر

رفتارهای بیش از حد پرخاشگرانه

 

رفتارهای بیش از حد پرخاشگرانه رفتارهایی هستند که می توانید به فرزندتان، خود شما و

 یا افراد دیگر صدمه بزنید.

 

رفتار بیش از حد پرخاشگرانه شامل اینها می شود :

 

 صدمه فیزیکی به دیگران زدن، استفاده از توانایی فیزیکی، قد و یا ساخت فیزیکی برای

 غالب شدن به دیگران و یا آزار دادن آنها ؛

 اذیت کردن خواهران و برادران، هم کلاسی ها، و/یا خود شما – منجمله استفاده از

 شماتت، تهدید و ارعاب دیگران برای دیگران برای اینکه از او حساب ببرند ؛

 پخش شایعات صدمه زننده درباره دیگران ؛

 به عمد یک حیوان زنده کوچک یا حیوان اهلی را کشتن و مُثله  کردن ؛

 دزدیدن و یا تخریب اموال عمومی ؛

 صدمه زدن به خود از طریق زخمی کردن خود، خود آزاری و یا مبادرت به خودکشی ؛

 سوء استفاده جنسی از کودک دیگری.

 

 

در این شرایط جدی، و یا وقتی که رفتار پرخاشگرانه رایج برایتان بیش از حد غیر قابل تحمل

 می شود، شما باید سعی کنید در اسرع وقت کمک بیابید نه فقط از طرف دوستان و

 خانواده تان بلکه همینطور از طرف محیط اجتماعی پیرامون تان. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

رفتار غیر قابل قبول

 

" پرخاشگری" چیست ؟


اگر رفتاری که متوجه شماست حس پرخاشگری درخود دارد، در آنصورت آن پرخاشگری

 است.

سن کودک را مد نظر داشته یاشید : وقتی که یک کودک دو ساله به طرف شما می دود و

 جیق می زند این رفتار با وقتی که با یک پسر نوجوان به طرف شما می دود و فریاد می زند

 فرق می کند.

وقتی که این رفتار متوجه شماست و احساس می کنید که بیش از حد است، در آنصورت

 می توانید بگویید که این رفتار غیر قابل قبول است.

 

تشخیص اینکه چه رفتاری غیر قابل قبول است

 

شما می توانید سعی کنید و یک چیزهایی را خودتان تغییر دهید و ممکن است در این رابطه

 فکر کنید که صحبت با دوستان و خانواده مفید است.

 

رفتار پرخاشگرانه رایج :

 

• فحاشی به شما، یا به خواهر و برادر، یا فریاد و جیق زدن ؛

• به کسی عنوان زشت دادن و یا او را تحقیر کردن ؛

• زور فیزیکی علیه دیگران بکار بردن : بعنوان مثال، هل دادن، تنه زدن، با آرنج به کسی زدن یا

 به کسی پشت پا دادن ؛

• تهدید به استفاده از زور فیزیکی ؛

• نادیده گرفتن شما و یا با سکوت به شما برخورد کردن ؛

• کسی را نسبت به موضوع حساسی اذیت کردن – یک خصوصیت فیزیکی و یا موضوع

 خانوادگی ؛ یا

• به حریم خصوصی کسی تعرض کردن – سر زده به اتاق کسی رفتن، دفتر خاطرات کسی

 را خواندن و یا به عمد بیش از حد به کسی نزدیک ایستادن.

 

 

هر چند این گونه رفتار بسیار رایج هستند، ولی اگر احساس کردید که وضعیت برایتان بیش از

 آنی غیر قابل تحمل شده است که بتوانید از پس آن برآیید در آنصورت باید سعی کنید کمک

 کسی را جویا شوید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

تغییرات در رفتار

وقتی که رفتار فرزندتان دشوار می شود، از خود بپرسید :

• چه چیزی اکنون متفاوت است و یا در حال تغییر در زندگی فرزندم است ؟

• چه احساساتی ممکن است باعث این رفتار دشوار شده باشند ؟

 

فرزندتان ممکن است با تغییرات یا دوره های انتقالی در زندگی شان مواجه شوند که برای آنها پراضطراب باشد،

 بعنوان مثال :

تغییر مدرسه ؛

از دست دادن دوستی با کسی ؛ یا

تغییراتی که در وضعیت فیزیکی خود آنها با رشدشان رخ می دهد.

 

 

تجارب ناراحت کننده دیگر می تواند شامل اینها باشد :

 

• تغییرات زیاد و همزمان در روال عادی زندگی شان ؛

• فقدان عاطفی، بعنوان مثال وقتی یکی از اولیاء یا کسانی که از او مراقبت می کرده است فوت کرده یا او را ترک

 کرده است ؛

• مشکلات مدرسه، بعنوان مثال اذیت شدن، یا دشواری در یاد گرفتن و فشار از طرف هم کلاسی ها ؛

• آزار فیزیکی، عاطفی و جنسی و یا این نوع آزارها را شاهد بودن ؛

• استعمال مواد مخدر و مشروب. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۰
مادر

"یادداشت های گم شده"

پس کجاست ؟

چند بار

خرت و پرت های کیف باد کرده را

                                        زیر و رو کنم :

پوشهء مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار

کارت های اعتبار

کارت های دعوت عروسی و عزا

قبض های آب و برق و غیره و کذا

برگهء حقوق و بیمه و جریمه و مساعده

رونوشت بخشنامه های طبق قاعده

نامه های رسمی و تعارفی

نامه های مستقیم و محرمانهء معرفی

برگهء رسید قسط های وام

فسط های تا همیشه ناتمام ...

پس کجاست ؟

چند بار

جیب های پاره پوره را

                                    پشت و رو کنم :

چند تا بلیط تا شده

چند اسکناس کهنه و مچاله

                                   چند سکهء سیاه

صورت خرید خواروبار

صورت خرید جنس های خانگی ...

پس کجاست ؟

یادداشت های درد جاودانگی ؟

                                                                          مرداد٧٦

* زنده یاد قیصر امین پور*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

"حرف آخر"

هزار خواهش و آیا

هزار پرسش و اما

هزار چون و هزاران چرای بی زیرا

 

هزار بود و نبود

هزار شاید و باید

هزار باد و مباد

 

هزار کار نکرده

هزار کاش و اگر

هزار بار نبرده

هزار بود و مگر

هزار بار همیشه

هزار بار هنوز ...

 

مگر تو ای همه هرگز

مگر تو ای همه هیچ

مگر تو نقطهء پایان

بر این هزار خط ناتمام بگذاری

مگر تو ای دم آخر

در این میانه تو

                     سنگ تمام بگذاری

                                                                        اریبهشت ٧٣

 

* زنده یاد قیصر امین پور*

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

روزی روزگاری ، دختری مهربان در کنار باغ زیبا و پُر گل زندگی میکرد که به ملکه ی گل ها شهرت یافته بود . چند سالی بود که او هر صبح به گل ها سر می زد ، آن ها را نوازش می کرد و سپس به آبیاری مشغول می شد .
مدتی بعد ، به بیماری سختی مبتلا شد و نتوانست به باغ برود . دلش برای گل ها تنگ شده بود و هر روز از غم دوری گل ها گریه می کرد .

گل ها هم خیلی دلشان برای ملکه ی گل ها تنگ شده بود ، دیگر کسی نبود آن ها را نوازش کند یا برایشان آواز بخواند . روزی کبوتر سفیدی کنار پنجره ی اتاق ملکه ی گل ها نشست . وقتی چشمش به ملکه افتاد فهمید ، دختر مهربانی که کبوترها از او حرف می زنند ، همین ملکه است ، پس به سرعت به باغ رفت و به گل ها خبر داد که ملکه سخت بیمار شده است .

گل ها که از شنیدن این خبر بسیار غمگین شده بودند ، به دنبال چاره ای می گشتند ، یکی از آنها گفت : کاش می توانستیم به دیدن او برویم ولی می دانم که این امکان ندارد !

کبوتر گفت : این که کاری ندارد ، من می توانم هر روز یکی از شما را با نوکم بچینم و پیش او ببرم .
گل ها با شنیدن این پیشنهاد کبوتر خوشحال شدند و از همان روز به بعد ، کبوتر ، هر روز یکی از آنها را به نوک می گرفت و برای ملکه می برد و او با دیدن و بوییدن گل ها ، حالش بهتر می شد .

یک شب ، که ملکه در خواب بود ، ناگهان با صدای گریه ای از خواب بیدار شد . دستش را به دیوار گرفت و آرام و آهسته به سمت باغ رفت ، وقتی داخل باغ شد ، فهمید که صدای گریه مربوط به کیست ؟ این صدای گریه ی غنچه های کوچولوی باغ بود .

آن ها نتوانسته بودند پیش ملکه بروند ، چون اگر از ساقه جدا می شدند ، نمی توانستند بشکفند ، در ضمن با رفتن گل ها ، آنها احساس تنهایی می کردند . ملکه مدتی آنها را نوازش کرد و گریه ی آن ها را آرام کرد و سپس قول داد که هر چه زودتر گل ها را به باغ برگرداند.

صبح فردا ، گل ها را به دست گرفت و خیلی آهسته و آرام قدم برداشت و به طرف باغ رفت ، وقتی وارد باغ شد نسیم خنک صبحگاهی صورتش را نوازش داد و حال بهتری پیدا کرد ، سپس شروع کرد به کاشتن گل ها در خاک . با این کار حالش کم کم بهتر می شد . تا اینکه بعد از چند روز توانست راه برود و حتی برای گل ها آواز بخواند . گلها و غنچه ها از این که باز هم کنار هم از دیدن ملکه و مهربانی های او لذت می بردند خوش حال بودند و همگی به هم قول دادند که سال های سال در کنار هم ، همچون گذشته مهربان و دوست باقی بمانند و در هیچ حالی ، همدیگر را فراموش نکنند و تنها نگذارند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۱
مادر

بالاخره، آقای صمدی آمد. کیسه ای دستش بود. توی کیسه سیب زمینی بود. صبح، بعد از نماز، رفته بود

 بالای آبادی از (( کل رحیم )) سیب زمینی بخرد، دیر به مدرسه رسیده بود. وقتی آمد، مدرسه شلوغ بود :

_چیه ؟ چه خبر است ؟

ابراهیمی برایش نان آورده بود. هر روز یک نفر برای آقا دو تا نان می آورد. آن روز نوبت ابراهیمی بود. آقا 

نان ها را، که توی سفره ای پیچیده شده بود، گرفت. نگاهی به کیسه های آهک و خاکستر کرد. از آنهمه

 خاکستر و آهک حیرت کرد، رفت توی اتاقش. نان ها و کیسهء سیب زمینی را گذاشت توی اتاق و 

برگشت تو حیاط.

(ادامه داستان را در " ادامه مطلب" مشاهده نمایید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

 موقع تعطیل شدن مدرسه، آقای صمدی بابچه ها حرف زد :

_ همان طور که شنیدید، پدر یکی از دانش آموزان قرار است خمرهء مدرسه را درست کند و برای این

کار به مقداری آهک و خاکستر و سفیدهء تخم مرغ احتیاج داریم. فردا صبح که به مدرسه می آیید، 

هر که توانست یک خرده خاکستر نرم و الک شده و آهک و تخم مرغ بیاورد.حالا بدون سر و صدا، 

با صف بروید خانه. مبصرها مواظب باشند کسی توی کوچه یا لب رودخانه نایستد.

 کسی به درخت و در و دیوار سنگ نزند. با هم دعوا و زد و خورد نکنید. یک راست می روید خانه.

اول لیلا و معصومه بروند و بعد پسرها.

_ آقا ... آقا ما آهک می آریم. توی خانه مان آهک داریم.

_ آقا، ما خاکستر بیاوریم ؟

_ گفتم، هر که هر چه توانست بیاورد، حالا آرام بروید خانه.

 (ادامه داستان را در " ادامه مطلب" ملاحظه نمایید)


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۰
مادر

دو نکته مهم قبل از پرداختن به تربیت دینی کودک

نکته مهم 1: تصویری که شما از خداوند برای کودکتان می‌سازید، مهم‌ترین نقش را در ایجاد انس کودک با خداوند ایفا می‌کند. سعی کنید که خداوند را آنگونه که هست؛ دوست داشتنی، مهربان، گذرنده‌ی از خطاها، پناهگاه محکم روزهای سخت و... برایش‌ترسیم کنید، تا بعدها خیلی راحت بتوانید او را از کارهای ناپسند فقط با یک جمله‌ی (خدا راضی نیست) یا (خدا دوست ندارد تو را این گونه ببیند) منع کنید.

نکته مهم 2: دقت کنید که‌تربیت دینی صرفاً ارتباط با ظواهر مذهبی از جمله نماز، روزه، حجاب و... نمی‌باشد. دین شامل تمام آداب اجتماعی و فردی از قبیل برخوردهای جنسی، بهداشتی، اجتماعی و... بوده و فرد دیندار ملزم به خوگرفتن با تمام این آداب می‌باشد.

آغاز‌تربیت دینی بلافاصله بعد از تولد

به محض تولد کودک مستحب است که در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خوانده شود، تا اولین اصواتی را که کودک بعد از تولد ادراک می‌کند، اصول عقایدش باشد. همچنین خواندن سوره‌های حمد، توحید، ناس و فلق، آیة‌الکرسی و آیات آخر سوره‌ی حشر نیز استحباب زیادی دارد.

عادت دادن کودک به نوای قرآن حتی در دوران شیرخوارگی بسیار مؤثر است، خصوصاً اینکه این صدا زمانی به گوشش بخورد که در خواب است، چرا که ماندگاری آن در ذهن کودک بیش‌تر خواهد بود. تمام تصاویر و اصوات در لوح سفید ذهن کودک شما ضبط شده و یقیناً در سازندگی روح او مؤثر خواهد بود.

بقیه بحث در ادامه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۴:۳۷
مادر